در اين قسمت داستان طنز نيست. شايد بيان وقايعي باشد كه در سالهاي طولاني خدمت براي تمامي همكاران خانم ما پيش آمده و يا خواهد آمد....داستان بانواني كه عليرغم بارداري در شغل سخت و سنگين و طاقت فرساي پرستاري مجبور به خدمت تا آخرين لحظه هستند!!!داستان از روزي آغاز ميشود كه يكي از مقامات بلندپايه شهر جهت بازديد بيمارستاني تشريف فرما ميشوند....بر طبق روتين اينگونه بازديدها سعي در عالي جلوه دادن مسايل و پوشاندن تمام مشكلات و معضلات ميشود...بازديد انجام ميشود و سوال هميشگي هم پرسيده ميشود!!!!!از پرستاران راضي هستيد؟؟؟؟؟گويي همراهان بيمار كارشناسان بررسي عملكرد نرسينگ هستند....يكي از همراهان در جواب سوال جناب مسئول ميفرمايند ديشب پرسنل خانم اصلا به ما سر نزند و يك دانشجو كارهاي مارا انجام داد....بازديد به پايان ميرسد... مسئول محترم درگوش رييس بيمارستان مطالبي را نجوا ميكند و ميروند.....به محض پايان بازديد رييس مركز با چهره اي برافروخته مترون را به دفتر فراميخواند....همكاري كه شب قبل كشيك بوده است يكي از همكاران بسيار متعهد و باوجدان بوده كه ٧ ماه باردار است .....مترون محترم بلافاصله بعداز اين داس خانه پرستار گیلان...
ادامه مطلبما را در سایت خانه پرستار گیلان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khpguilano بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 11 آذر 1395 ساعت: 20:14